آنچه بیشتر معاملهگران حرفهای مشترک هستند، نظم و انضباط پیروی از برخی از قوانین اساسی معاملات فارکس است.
اکنون اجازه دهید ببینیم این قوانین چیست. قوانین به صورت زیر فهرست شده اند –
آهسته شروع کنید
برای یک معامله گر آماتور، همیشه بهتر است آهسته و با پول کمتر شروع کند. انتظار یا فکر نکنید که اولین معامله شما یک جکپات خواهد بود. معمول است که اولین معامله شما طبق برنامه ریزی انجام نمی شود. اگر پول زیادی از دست بدهید، به زودی از بازی خارج خواهید شد و اگر بیش از حد (در آن زمان پیش بینی کرده بودید) درآمد کسب کنید، به دلیل اعتماد بیش از حد خود، معامله بیش از حد انجام می دهید و بیشتر چیزی را که به دست می آورید از دست خواهید داد.
تلفات خود را محدود کنید
قبل از ورود به هر معامله ای باید یک برنامه خروج داشته باشید. در صورتی که معامله به نفع شما پیش نرود، باید حد ضرر شدید داشته باشید. اگر معامله شما با روند است، باید ضررهای استاپ خود را دوباره تنظیم کنید و سود خود را حفظ کنید. برای اینکه این کابوسها (زیانهای شما) رخ ندهند، یک معاملهگر باید به شدت از توقف ضرر پیروی کند و در صورت از دست دادن معاملات قبل از تبدیل شدن به فاجعه از معامله خارج شود.
سود خود را نگه دارید
بسیاری از معاملهگران مشکلی برای کاهش ضرر ندارند، اما آنها همچنین اصرار دارند که در اولین نشانههای سود از معاملات خارج شوند. با این حال، آنها در نهایت می بینند که اگر برای مدت کوتاهی در موقعیت خود باقی بمانند، سودهای کوچک آنها می تواند بسیار زیاد شود. استراتژی در اینجا باید این باشد – “زیان خود را کاهش دهید و سود خود را حفظ کنید”.
استراتژی تجارت
یک استراتژی تجاری خوب مورد نیاز است. با این حال، مدیریت پول نیز بسیار مهم است. ریسک تجاری شما نباید بیش از 2% از حساب شما در هر معامله باشد.
به نمودارها (نشانگرهای فنی) گوش دهید
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال میشود، همه چیز در قیمت و حجم منعکس میشود. بر مهارت درک شاخص های مختلف مسلط شوید و از آن استفاده کنید.
بانکها به دلیل فعالیتهای مربوط به معاملات ارز، مدیریت ریسک به نمایندگی از مشتریان و ریسکهای ترازنامه و عملیات خود، مجبورند با ریسکهای مبادله ای مواجه شوند. ما می توانیم این خطرات را به چهار دسته مختلف طبقه بندی کنیم –
ریسک نرخ ارز
ریسک اعتباری
ریسک نقدینگی
ریسک عملیاتی
ریسک نرخ ارز
این به افزایش یا کاهش ارزش یک ارز (به عنوان مثال، USD) به ارز دیگر (ارز پایه مانند INR) مربوط می شود. هر بانکی در یک واحد پولی دارای موقعیت خرید یا فروش است، کاهش ارزش (در صورت موقعیت خرید) یا افزایش (در صورت موقعیت کوتاه)، خطر ضرر را برای بانک دارد.
این ریسک عمدتاً بر کسبوکارها تأثیر میگذارد، اما میتواند بر تجار یا سرمایهگذارانی که در معرض سرمایهگذاری قرار میگیرند نیز تأثیر بگذارد.
به عنوان مثال، اگر یک سرخپوست یک سی دی در ایالات متحده آمریکا به ارزش 1 میلیون دلار آمریکا داشته باشد و نرخ مبادله آن 65 INR: 1 USD باشد، آنگاه هندی در واقع 6,50,00,000 INR در CD دارد. با این حال، اگر نرخ ارز به طور قابل توجهی به 50 INR: 1 USD تغییر کند، هندی فقط 5,00,00,000 INR در CD دارد، حتی اگر هنوز 1 میلیون دلار دارد.
ریسک اعتباری
ریسک اعتباری یا ریسک نکول با سرمایهگذاری همراه است که در آن وام گیرنده قادر به بازپرداخت مبلغ به بانک یا وامدهنده نیست. این ممکن است به دلیل شرایط مالی نامناسب وام گیرنده باشد و این نوع ریسک همیشه با وام گیرنده وجود دارد. این خطر ممکن است در طول دوره قرارداد یا در تاریخ سررسید ظاهر شود.
مدیریت ریسک اعتباری عمل اجتناب از زیان با درک کفایت سرمایه و ذخایر زیان وام بانک در هر زمان معین است. ریسک اعتباری را می توان با تعیین حدود عملیات به ازای هر مشتری، بر اساس اعتبار مشتری، با گنجاندن بندهایی برای لغو قرارداد در صورت کاهش رتبه طرف مقابل کاهش داد.
کمیته بازل توصیه های زیر را برای مهار خطر توصیه می کند –
پیگیری مستمر ریسک، نظارت، اندازه گیری و کنترل آنها
سیستم اطلاعاتی موثر
روش های حسابرسی و کنترل
ریسک نقدینگی
نقدینگی به میزان فعال بودن یک بازار (خریداران و فروشندگان) اشاره دارد. ریسک نقدینگی به ریسک تامین مالی مجدد اشاره دارد.
ریسک نقدینگی احتمال زیان ناشی از موقعیتی است که –
وجه نقد کافی برای پاسخگویی به نیازهای سپرده گذاران و وام گیرندگان وجود ندارد.
فروش دارایی های نقدشونده کمتر از ارزش منصفانه آنها حاصل می شود
فروش دارایی های نقدشونده کمتر خواهد بود. دارایی در زمان مورد نظر به دلیل عدم وجود خریدار امکان پذیر نیست.
ریسک عملیاتی
ریسک عملیاتی مربوط به عملیات بانک است.
احتمال زیان ناشی از نارسایی های داخلی بانک یا خرابی در کنترل، عملیات یا رویه های آن است
ریسک نرخ بهره
ریسک نرخ بهره احتمال کاهش ارزش یک سرمایه گذاری (مثلاً یک بانک) در نتیجه تغییر غیرمنتظره نرخ بهره است.
به طور کلی، این ریسک در سرمایه گذاری در اوراق قرضه با نرخ ثابت ایجاد می شود. هنگامی که نرخ بهره افزایش می یابد، ارزش بازار اوراق قرضه کاهش می یابد، زیرا نرخ پرداخت شده روی اوراق در حال حاضر کمتر از نرخ فعلی بازار است. بنابراین، با کاهش قیمت اوراق قرضه در بازار با کاهش تقاضا در بازار، سرمایه گذار تمایل کمتری به خرید اوراق خواهد داشت. زیان تنها زمانی تحقق می یابد که اوراق قرضه فروخته شود یا به تاریخ سررسید آن برسد.
ریسک نرخ بهره بالاتر با اوراق قرضه بلندمدت مرتبط است، زیرا ممکن است سالهای زیادی وجود داشته باشد که در آن نوسانات نرخ بهره نامطلوب رخ دهد.
ریسک نرخ بهره را میتوان با تنوع بخشیدن به سرمایهگذاری در میان طیف گستردهای از انواع اوراق بهادار یا با پوشش ریسک به حداقل رساند. در صورت پوشش ریسک، سرمایه گذار می تواند مبادله نرخ بهره را وارد کند.
خطر کشور
ریسک کشور به ریسک سرمایهگذاری یا وام دادن احتمالاً به دلیل محیط اقتصادی و/یا سیاسی در کشور خریدار اشاره دارد که ممکن است منجر به ناتوانی در پرداخت هزینه واردات شود.
جدول زیر فهرستی از کشورهایی را نشان میدهد که ریسک کمتری در سرمایهگذاری دارند –
Rank
Rank Change (from previous year)
Country
Overall Score (out of 100)
1
−
Singapore
88.6
2
−
Norway
87.66
3
−
Switzerland
87.64
4
−
Denmark
85.67
5
2
Sweden
85.59
6
1
Luxembourg
83.85
7
2
Netherlands
83.76
8
3
Finland
83.1
9
−
Canada
82.98
10
3
Australia
82.18
منبع: Euromoney Country risk – منتشر شده در ژانویه 2018
قوانین تجارت برای زندگی با
مدیریت پول و روانشناسی
مدیریت پول بخشی جدایی ناپذیر از مدیریت ریسک است.
درک و اجرای مدیریت ریسک مناسب بسیار مهمتر از درک آنچه بازار را به حرکت در می آورد و نحوه تجزیه و تحلیل بازارها است.
اگر شما به عنوان یک معامله گر در یک حساب معاملاتی بسیار کوچک در بازار سود زیادی کسب می کنید، زیرا کارگزار فارکس شما اهرم 1:50 را در اختیار شما قرار می دهد، به احتمال زیاد مدیریت صحیح پول را اجرا نمی کنید. ممکن است برای یک یا دو روز خوش شانس باشید، اما به دلیل “اندازه تجارت” غیرعادی بالا، خود را در معرض خطرات زشت قرار داده اید. بدون مدیریت ریسک مناسب و اگر به این روش به تجارت ادامه دهید، احتمال زیادی وجود دارد که خیلی زود با ضررهای متوالی وارد شوید و کل پول خود را از دست بدهید.
برخلاف باور عمومی، بیشتر معاملهگران در تجارت خود شکست میخورند، نه به این دلیل که از آخرین اندیکاتور فنی مطلع نیستند یا پارامترهای اساسی را درک نمیکنند، بلکه به این دلیل که معاملهگران از اصول اساسی مدیریت پول پیروی نمیکنند. مدیریت پول نادیده گرفته ترین و در عین حال مهم ترین بخش تجارت بازار مالی است.
مدیریت پول به نحوه مدیریت همه جنبههای مالی خود از جمله بودجه، پسانداز، سرمایهگذاری، مخارج یا موارد دیگر در نظارت بر استفاده از پول نقد یک فرد یا یک گروه اشاره دارد.
مدیریت پول، ریسک برای پاداشها در همه بازارها کار میکند، خواه بازار سهام، کالا یا بازار ارز.
یک جنبه مهم موفقیت در معاملات فارکس، گرفتن اندازه موقعیت صحیح در هر معامله است. اندازه موقعیت معامله گر یا اندازه معامله مهمتر از نقطه ورود یا خروج شما به خصوص در معاملات روز فارکس است. شما ممکن است بهترین استراتژی معاملاتی را داشته باشید، اما اگر اندازه تجارت مناسب نداشته باشید، در نهایت با خطراتی مواجه خواهید شد. یافتن اندازه موقعیت مناسب شما را در سطح آسایش خطر حفظ می کند نسبتاً ایمن است.
در معاملات فارکس، اندازه موقعیت شما به تعداد لات (مینی، خرد یا استاندارد) است که در معامله خود می گیرید.
میتوانیم ریسک را به دو بخش تقسیم کنیم –
ریسک تجاری
ریسک حساب
تعیین اندازه موقعیت شما
این مراحل را دنبال کنید تا بدون توجه به شرایط بازار، به اندازه موقعیت ایده آل برسید –
مرحله 1: حد ریسک حساب خود را در هر معامله اصلاح کنید
درصدی از حساب خود را که میخواهید در هر معامله ریسک کنید، کنار بگذارید. بسیاری از حرفه ای ها و معامله گران بزرگ انتخاب می کنند که در هر معامله 1% یا کمتر از کل حساب خود را ریسک کنند. این مطابق با ظرفیت ریسک پذیری آنها است (در اینجا آنها می توانند با 1٪ ضرر و 99٪ مقدار دیگر هنوز باقی بماند).
ریسک کردن 1% یا کمتر ایده آل است، اما اگر ظرفیت ریسک شما بالاتر است و سابقه اثبات شده ای دارید، ریسک 2% نیز قابل مدیریت است. بالاتر از 2٪ توصیه نمی شود.
به عنوان مثال، در یک حساب معاملاتی 1,00,000 INR، ریسک بیش از 1000 INR (1٪ از حساب) در یک معامله واحد وجود ندارد. این ریسک تجاری شما است و با استفاده از حد ضرر کنترل می شود.
مرحله 2: تعیین ریسک پیپ در هر معامله
هنگامی که ریسک تجاری شما تنظیم شد، ایجاد توقف ضرر گام بعدی شما برای این معامله خاص است. این فاصله بین دستور توقف ضرر و قیمت ورودی شما بر حسب پیپ است. این تعداد پیپ شما در معرض خطر است. بر اساس نوسانات یا استراتژی، هر معامله متفاوت است.
گاهی اوقات ما 5 پیپ ریسک در معامله خود تعیین می کنیم و گاهی اوقات ما 15 پیپ ریسک تعیین می کنیم. فرض کنید شما 100000 INR حساب و محدودیت ریسک 1000 INR در هر معامله دارید (1% از حساب). USD/INR را با قیمت 66.5000 خریداری می کنید و حد ضرر را در 66.2500 قرار می دهید. ریسک این معامله 50 پیپ است.
مرحله 3: تعیین اندازه موقعیت فارکس شما
شما می توانید اندازه موقعیت ایده آل خود را با این فرمول تعیین کنید –
پیپ های در معرض خطر * ارزش پیپ * لات های معامله شده = INR در معرض خطر
در معاملات فارکس امکان معامله در اندازه های مختلف لات وجود دارد. لات 1000 (که میکرو نامیده می شود) 0.1 دلار به ازای هر حرکت پیپ، 10000 لات (مینی) ارزش 1 دلار، و لات 100،000 (استاندارد) ارزش 10 دلار در هر حرکت پیپ دارد. این برای همه جفتهایی که USD در فهرست دوم قرار میگیرد (ارز پایه) صدق میکند.
در نظر بگیرید که 10000 دلار حساب دارید. ریسک تجاری 1٪ (100 دلار در هر معامله) است.
اندازه موقعیت ایده آل = [100 دلار / (61 * 1 دلار)] = 1.6 لات کوچک یا 16 میکرو لات
ایجاد صفحه گسترده معاملات فارکس برای پیگیری عملکرد خود
ایجاد و نگهداری صفحه گسترده یا مجله معاملات فارکس بهترین روش در نظر گرفته می شود که نه تنها به یک معامله گر آماتور فارکس بلکه به یک معامله گر حرفه ای نیز کمک می کند.
چرا به آن نیاز داریم؟
برای ردیابی عملکرد معاملاتی خود در طول زمان به یک صفحه گسترده معاملاتی نیاز داریم. مهم است که راهی برای پیگیری نتایج خود داشته باشید تا بتوانید عملکرد خود را در چند معامله مشاهده کنید. این همچنین به ما این امکان را می دهد که گرفتار هیچ تجارت خاصی نشویم. میتوانیم صفحهگسترده معاملاتی را بهعنوان یک یادآوری ثابت و واقعی در نظر بگیریم که عملکرد معاملاتی ما در یک سری معاملات نه تنها بر اساس یک تجارت فارکس خاص اندازهگیری میشود.
ما نه تنها معاملات خود را با کمک صفحه گسترده پیگیری می کنیم، بلکه روندها را با جفت ارزهای مختلف، روز به روز، بدون لایه های شاخص فنی، پیگیری می کنیم.
این نمونه از صفحه گسترده معاملات فارکس را در نظر بگیرید –
مستند کردن فعالیت معاملاتی فارکس شما ضروری است و به عنوان یک جزء مفید برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای فارکس عمل می کند.
خطرات ارزی
هر کشوری واحد پول خود را دارد، همانطور که هند INR و ایالات متحده آمریکا USD دارد. قیمت یک ارز بر حسب ارز دیگر به عنوان نرخ مبادله شناخته می شود.
داراییها و بدهیها یا جریان نقدی یک شرکت (مانند Infosys) که به ارز خارجی مانند دلار آمریکا (دلار آمریکا) است، در ارزش خود، همانطور که به ارز داخلی اندازهگیری میشود، مانند INR (روپیه هند) تغییر میکند. ، در یک دوره زمانی (سه ماهه، شش ماهه و غیره)، به دلیل تغییر در نرخ ارز. این تغییر در ارزش داراییها و بدهیها یا جریانهای نقدی، ریسک نرخ ارز نامیده میشود.
بنابراین، ریسک ارز خارجی (همچنین به نام “ریسک ارز”، “ریسک ارز مبادله ای” یا “ریسک مبادله” نیز نامیده می شود) یک ریسک مالی است که زمانی وجود دارد که تراکنش مالی شرکت به ارزی غیر از ارز مبادله ای انجام شود. شرکت.
این عدم قطعیت در مورد نرخی که در تاریخ آینده حاکم خواهد بود به عنوان ریسک مبادله شناخته می شود.
حرکت قیمت ارز بر اساس عوامل متعددی از جمله تقاضا و amp; عرضه، عوامل اقتصادی (GDP، CPI، PPI)، نرخ بهره، تورم، سیاست. از آنجایی که رشد اقتصادی و صادرات یک کشور ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند، بسیار طبیعی است که برخی ارزها به شدت به قیمت کالاها وابسته باشند.
رشد اقتصادی کشورهایی مانند عربستان سعودی، روسیه، ایران (بزرگترین کشورهای تولیدکننده نفت) به شدت به قیمت نفت خام (کالا) وابسته است. چند سال پیش، زمانی که قیمت نفت خام از 100 دلار در هر بشکه فراتر رفت، بازار سهام و بازار ارز واکنش بسیار مثبتی (ارز قوی) نشان دادند و سپس در سال 2016-2017 که قیمت نفت خام به زیر 30 دلار در هر بشکه رسید، بازار مالی واکنش بسیار منفی نشان داد. قیمت ها در یک روز 7 درصد کاهش یافت (بازار سهام، نوسان شدید)، قیمت ارز کاهش یافت. از آنجایی که به طور خاص کشورهایی که صادرکننده کالا هستند، رشد اقتصادی رابطه مستقیمی با قیمت کالاها دارد. همانطور که می دانیم، رشد اقتصادی قوی در یک کشور به معنای قوی تر شدن پول آن کشور است.
به طور خاص در مورد دلار، بین قیمت دلار و قیمت کالا رابطه معکوس وجود دارد. هنگامی که دلار در برابر سایر ارزهای اصلی تقویت می شود، قیمت کالاها کاهش می یابد و زمانی که دلار در برابر سایر ارزهای اصلی ضعیف می شود، قیمت کالاها به طور کلی بالاتر می رود.
اما چرا؟
دلیل اصلی این است که دلار مکانیسم اساسی قیمت گذاری (معیار) برای اکثر کالاها است. دلار آمریکا ($) به عنوان ارز ذخیره جهان در نظر گرفته می شود. از آنجایی که این ارز به عنوان ارز امن ($) در نظر گرفته می شود، اکثر کشورها دلار را به عنوان دارایی ذخیره نگه می دارند. در مورد تجارت مواد خام (صادرات/واردات)، دلار مکانیسم مبادله بسیاری از کشورها، اگر نه همه، است. وقتی دلار ضعیف باشد، هزینه خرید کالاها دلار بیشتری دارد. در عین حال، زمانی که قیمت دلار کاهش مییابد، هزینه کمتری نسبت به ارز دیگر کشور (JPY، EURO، INR) دارد.
به طور کلی نرخ های بهره بالاتر منجر به کاهش قیمت کالاها می شود. برای مثال، اگر RBI (بانک مرکزی هند) نرخ بهره را افزایش دهد، ممکن است سطح فعالیت اقتصادی کاهش یابد و در نتیجه تقاضای کالا کاهش یابد.
برای کشورهایی مانند هند که واردکننده نفت بسیار بزرگی است. قیمت پایین نفت برای کشورهای واردکننده نفت خوب است، زیرا وقتی قیمت نفت پایین میآید، تورم کاهش مییابد و با آن نرخهای بهره کاهش مییابد و رشد اقتصادی را افزایش میدهد.
تورم نشانه بسیار خوبی از موجودی حساب جاری یک کشور است. تورم نرخ تغییر قیمت کالاها و خدمات را در یک دوره معین اندازه گیری می کند. افزایش تورم نشاندهنده افزایش سریع قیمتها است و اگر نرخ تورم کاهش یابد، قیمت کالاها و خدمات با سرعت کمتری افزایش مییابد.
افزایش و کاهش تورم در یک کشور همچنین اطلاعاتی در مورد جهت میان مدت ارز خارجی ارائه می دهد و از مانده حساب جاری یک کشور نیز برای تعیین حرکات بلندمدت ارز استفاده می شود.
تورم بالا و پایین
این یک باور عمومی است (در میان نظریه های اقتصادی) که تورم پایین برای رشد اقتصادی یک کشور خوب است در حالی که تورم بالا به رشد اقتصادی ضعیف اشاره دارد. تورم بالا در یک کشور به معنای بالا بودن قیمت تمام شده کالاهای مصرفی است. این امر به مشتریان خارجی کمتر (ارز خارجی کمتر) اشاره دارد و تراز تجاری کشور مختل می شود. تقاضای کمتر ارز در نهایت منجر به کاهش ارزش ارز خواهد شد.
ارز خارجی بسیار تحت تأثیر تورم است که مستقیماً بر معاملات شما تأثیر می گذارد. کاهش نرخ ارز قدرت خرید شما را کاهش می دهد. این به نوبه خود بر نرخ بهره تأثیر می گذارد.
نمودارهای زیر رابطه بین تورم، نرخ بهره و رشد اقتصادی یک کشور را نشان می دهد –
دانش دقیق در مورد تورم به شما کمک می کند تا معاملات بازار فارکس خود را سودآور کنید.
اجازه دهید اکنون شاخصهای اصلی تورم را ببینیم که بازار همیشه تمایل دارد بهخصوص در معاملات بازار فارکس مشاهده کند.
تولید ناخالص ملی (GNP)
این محصول خروجی شهروندان کشور (مانند هند یا ایالات متحده) و درآمد حاصل از دارایی های متعلق به نهادهای کشور، صرف نظر از موقعیت مکانی است. در حالی که، تولید ناخالص داخلی (GDP) نشان دهنده ارزش پولی کل همه کالاها و خدمات تولید شده در یک دوره زمانی خاص – اندازه اقتصاد است.
GDP معمولاً در مقایسه با سال قبل یا سه ماهه قبل (3 ماه) بیان می شود. برای مثال، اگر تولید ناخالص داخلی سال به سال 4 درصد باشد، این بدان معناست که اقتصاد در سال گذشته 4 درصد رشد کرده است.
GNP محدوده خود را بر اساس مالکیت (بدون توجه به مکان) تعریف می کند. در حالی که، تولید ناخالص داخلی محدوده آن را بر اساس مکان تعریف می کند.
در سال 1991، ایالات متحده از استفاده از تولید ناخالص ملی به استفاده از تولید ناخالص داخلی به عنوان معیار اصلی تولید تغییر کرد.
تولید ناخالص داخلی تقریباً بر همه افراد کشور تأثیر مستقیم دارد. تولید ناخالص داخلی بالاتر نشان می دهد که نرخ بیکاری پایین، دستمزدهای بالاتری وجود دارد زیرا مشاغل برای برآورده کردن اقتصاد رو به رشد به نیروی کار نیاز دارند.
چگونه تولید ناخالص داخلی بر بازار فارکس تأثیر می گذارد؟
هر انتشار داده های اقتصادی برای یک معامله گر فارکس ضروری است. داده های تولید ناخالص داخلی اهمیت زیادی دارد زیرا به طور مستقیم وضعیت کلی یک کشور را نشان می دهد. از آنجایی که داده های تولید ناخالص داخلی ممکن است نوسانات زیادی را در بازار ارز ایجاد کند، معامله گران سعی می کنند موقعیت جدیدی ایجاد کنند یا ممکن است موقعیت فعلی خود (موقعیت لانگ یا کوتاه) را پوشش دهند.
اگر اقتصاد کشور در حال رشد باشد (GDP)، سود در نهایت بر مصرف کننده تأثیر خواهد گذاشت. این امر منجر به افزایش هزینه و گسترش می شود. مخارج بالاتر منجر به افزایش قیمت کالاهای مصرفی می شود که اگر بانک مرکزی کشور شروع به پیشی گرفتن از نرخ رشد اقتصادی (تورم بالا) کند، سعی خواهد کرد آن را رام کند.
شاخص قیمت تولیدکننده
شاخص قیمت تولید کننده یا به طور خلاصه PPI، گزارشی ماهانه است که قیمت خرید کالاهای مصرفی مختلف را شرح می دهد. تغییر قیمتهایی را که عمدهفروشها از مشتریان خود مانند خردهفروشانی که حاشیه سود خود را به قیمت تولیدکننده اضافه میکنند و به مصرفکننده میفروشند، اندازهگیری میکند.
این مهم است زیرا معامله گران عمدتاً از PPI به عنوان شاخص تورم قیمت در طول زمان استفاده می کنند. یکی از اشکالات عمده به ویژه برای معامله گران بازار فارکس این است که PPI تمام داده های مربوط به کالاهای وارداتی را حذف می کند، که تشخیص تأثیر بازار یک کشور بر کشور دیگر را با توجه به قیمت ارز برای معامله گران یا سرمایه گذاران دشوار می کند.
به طور کلی، PPI با نوسانات بیشتر نسبت به CPI (شاخص قیمت مصرف کننده) نوسانات بیشتری دارد، و یک حس کلان از تحولات اساسی قیمت می دهد که لزوماً در صورتحساب های مصرف کننده منعکس نمی شوند.
شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)
شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) بر بانک های مرکزی (مانند RBI، فدرال رزرو ایالات متحده) و شرکت کنندگان در بازار مؤثر است. در مقایسه با PPI اهمیت بیشتری دارد.
CPI هزینه زندگی در یک کشور را نشان میدهد که تأثیر مستقیمی بر نرخ بهره دارد.
شاخص CPI آن تغییرات قیمت ها را در سطح خرده فروشی اندازه گیری می کند. نوسانات قیمت را فقط تا حدی ذخیره می کند که خرده فروش بتواند آنها را به مصرف کننده منتقل کند.
CPI بالاتر به بانکهای مرکزی (RBI، FED) دادههای حمایتی لازم را برای افزایش نرخ میدهد (اگرچه این تنها عاملی نیست که بانک مرکزی به دنبال آن است). نرخ بهره بالاتر برای واحد پول کشور صعودی است.
CPI شامل شماره مالیات بر فروش است، اما مالیات بر درآمد، قیمت سرمایهگذاریها مانند اوراق قرضه یا قیمت خانه را شامل نمیشود.
گزارش CPI ماهانه تولید میشود و دادههای ماه قبل را پوشش میدهد.
CPI اصلی قابل توجه ترین ارقام در میان فعالان بازار است. این شامل قیمت غذا و انرژی و بانک مرکزی نمی شود (برای تنظیم سیاست پولی خود
واگرایی به سادگی به معنای “جدا” است. به طور کلی قیمت اوراق بهادار و اندیکاتور یک مسیر را طی می کند. این مورد توسط نوسانگر تأیید می شود و معامله گران می توانند انتظار ادامه روند را داشته باشند.
زمانی فرا می رسد که مسیر نوسان ساز و قیمت از یکدیگر منحرف می شود. در این مرحله، الگوی واگرایی نیز نشاندهنده ضعیفتر بودن روند است. پس از ظاهر شدن سیگنال واگرایی، احتمال برگشت بیشتر وجود دارد، به خصوص اگر واگرایی در یک بازه زمانی بالاتر ظاهر شود.
شاخصهای فنی
انواع مختلفی از شاخصهای تحلیل تکنیکال وجود دارد، اما همه آنها یک چیز مشترک دارند. همه شاخصها در محاسبات خود از قیمتهای امنیتی (صندوق، ارز، کالا و غیره) (باز، زیاد، کم، بسته و حجم) استفاده میکنند.
میتوانیم تمام شاخصهای فنی را به دو نوع اصلی تقسیم کنیم –
شاخصهای پیشرو − شاخصهای پیشرو حرکت قیمت را هدایت میکنند. این اندیکاتورها قبل از یک روند جدید یا زمانی که یک معکوس رخ می دهد، سیگنال می دهند.
شاخص های عقب ماندگی − شاخص های عقب ماندگی از اقدام قیمت پیروی می کنند. این اندیکاتورها پس از روند یا زمانی که یک معکوس شروع شده است سیگنال می دهند.
دسته های شاخص
انواع مختلف شاخصها در دستههای زیر قرار میگیرند –
شاخصهای روند
شاخصهای حجم
شاخصهای حرکت
شاخصهای نوسانات
شاخصهای روند
شاخصهای روند روند یا جهت اوراق بهادار مورد معامله را به معاملهگران/سرمایهگذاران نشان میدهند. یک روند می تواند یکی از این موارد باشد –
روندهای صعودی (قیمت اوراق بهادار با کاهش جزئی افزایش مییابد).
روندهای نزولی (قیمتهای اوراق بهادار با حرکت صعودی جزئی پایین میآیند).
روندهای جانبی (قیمتهای اوراق بهادار). در یک محدوده تنگ حرکت می کنند و هیچ سیگنالی از حرکت اصلی به سمت بالا یا پایین نمی دهند).
توجه − اوراق بهادار میتواند یک سهام (سهام)، کالا (مانند طلا) یا ارز (USD) باشد.
در زیر برخی از شاخص های اصلی روند وجود دارد –
میانگین های متحرک
MACD
میانگین شاخص جهت دار
رگرسیون خطی
نوسان ساز پیش بینی
SAR سهمی
مثال
اگر قیمت بسته شدن آن بالاتر از میانگین متحرک ساده 30 روزه باشد، میتوانیم یک اوراق بهادار (USD) بخریم –
خرید (زمانی که) بسته شود > sma(30)
نماگرهای میزان صدا
حجم معاملات یک اوراق بهادار جزء بسیار مهم معاملات است. هر معامله گر در تعیین قدرت سیگنال (خرید، فروش یا نگه داشتن) به حجم معاملات توجه می کند.
در زیر برخی از شاخص های مهم حجم وجود دارد –
شاخص جریان پول
سهولت حرکت
جریان پول Chaikin
روی حجم موجودی
شاخص تقاضا
li>
شاخص نیرو
مثال
بسیاری از معاملهگران هنگامی که شاخص جریان پول وارد یک منطقه فروش بیش از حد میشود، اوراق بهادار را میفروشند –
فروش (وقتی) mfi(30) < 30
نشانگرهای حرکت
تحرک (تند یا آهسته) اندازه گیری سرعتی است که ارزش امنیتی در یک دوره معین حرکت می کند.
اکثر معاملهگران از شاخصهای حرکتی پیروی میکنند که در آن قیمت امنیت با حجم بسیار زیاد در یک جهت حرکت میکند.
شاخصهای حرکت متداول به شرح زیر هستند –
RSI
Stochastics
CCI
شاخص کانال کالا
ویلیامز %R
نوسانگر حرکت Chande
معاملهگران از شاخصهای حرکت برای تعیین موقعیتهای خرید و فروش بیش از حد استفاده کردند.
مثال
یکی از شاخصهای پرکاربرد در میان معاملهگران، RSI است، جایی که وقتی اوراق بهادار وارد منطقهای که بیش از حد فروش میرود، آن را میخرند و زمانی که وارد منطقه بیشخرید شده، میفروشند. توسط شاخص شاخص قدرت نسبی (RSI) تعیین می شود.
شاخصهای نوسانات
اکثر معاملهگران از شاخصهای نوسان برای دریافت سیگنالهای خرید یا فروش استفاده میکنند.
نوسان نرخ تغییر یا نرخ نسبی است که در آن قیمتهای اوراق بهادار حرکت میکنند (بالا یا پایین). یک اوراق بهادار با نوسان بالا به این معنی است که قیمت ها می توانند ناگهان در یک دوره زمانی کوتاه بسیار بالا یا بسیار پایین حرکت کنند. برعکس، اگر اوراق بهادار نوسانات کمتری داشته باشد، به این معنی است که قیمت آن به تدریج حرکت می کند.
در زیر چند شاخص نوسانات متداول استفاده می شود –
باندهای بولینگر
پاکتها
میانگین محدوده واقعی
شاخصهای کانالهای نوسانات
شاخص نوسانات چایکین
نوسان ساز پروجکشن
اگرچه نوسانات معمولاً با انحراف استاندارد اندازهگیری میشوند، معیارهای زیادی برای بررسی نوسان داراییها وجود دارد –
نزدیک به نزدیک ( C )
وزن نمایی (C)
پارکینسون (HL)
Garman-Klass (OHLC)
راجرز-ساچل (OHLC)
یانگ-ژانگ (OHLC)
اینجا،
O = قیمت باز
C = قیمت بسته
L = قیمت پایین
H = قیمت بالای اوراق بهادار
مثال
اجازه دهید نشانگر باند بولینگر را برای مثال در نظر بگیریم. زمانی که قیمتها به زیر باند بولینگر پایینتر میرود، یک معاملهگر ممکن است اوراق بهادار را بفروشد.
RSI بخشی از دسته ای از اندیکاتورها به نام نوسانگرهای تکانه است.
نوسانگر شاخصی است که در طول خط مرجع یا بین حدهای بالا و پایین تعیین شده به جلو و عقب حرکت می کند. هنگامی که یک نوسان ساز به بالاترین حد جدید می رسد، نشان می دهد که یک روند صعودی در حال افزایش سرعت است و این روند ادامه خواهد داشت. برعکس، هنگامی که یک نوسان ساز یک قله پایین تر را دنبال می کند، به این معنی است که روند شتاب متوقف شده است و می توان از آنجا انتظار معکوس داشت.
نوسانگر مومنتوم مانند RSI به عنوان یک شاخص پیشرو روند نامیده می شود. حرکت به صورت نسبت تغییرات مثبت قیمت به تغییرات منفی قیمت محاسبه می شود. تجزیه و تحلیل RSI، RSI فعلی را با شرایط خنثی (50٪)، فروش بیش از حد (30٪) و بیش خرید (70٪) مقایسه می کند.
شکل زیر تحلیل RSI USDINR را نشان میدهد که در آن RSI مقدار 57.14 % را نشان میدهد که بین خنثی و فروش بیش از حد است.
کاربرد RSI
RSI یک نوسانگر مومنتوم است که در بازارهای جانبی یا دامنه ای استفاده می شود که در آن اوراق بهادار (صندوق یا ارز) یا بازار بین سطوح حمایت و مقاومت حرکت می کند. بسیاری از معامله گران برای اندازه گیری سرعت حرکت جهت قیمت از آن استفاده می کنند.
خرید و فروش بیش از حد
RSI یک نوسانگر قیمتی است که بین 0 تا 100 متغیر است. عمدتاً معامله گران از 30 درصد به عنوان منطقه اشباع فروش و 70 درصد به عنوان منطقه بیش از حد خرید برای تولید سیگنال های خرید و فروش استفاده می کنند. معامله گران یا TA معمولاً از موارد زیر پیروی می کنند –
زمانی که اندیکاتور از پایین به بالای خط مازاد فروش میرود، طولانی شوید.
زمانی که اندیکاتور از بالا به پایین خط خرید بیش از حد میرسد، کوتاه بروید.
در زیر نمودار نقرهای است که نقطه خرید و فروش و شکست در بازار پرطرفدار را نشان میدهد.
واگرایی
روش نگاه به RSI از طریق واگرایی بین قلهها/پایههای قیمت و قلههای/پایههای شاخص است.
یک واگرایی مثبت زمانی اتفاق میافتد که RSI علیرغم روند پایینتر قیمت سهام، به کف بالاتری برسد. این نشان میدهد که حرکت رو به پایین در حال اتمام است و به زودی میتوان انتظار بازگشت به سمت بالا را داشت.
به طور مشابه، یک واگرایی منفی زمانی رخ میدهد که RSI شروع به شکست میکند و علیرغم اینکه قیمت سهام بالاتر میرود، به بالاترین حد خود میرسد. از آنجایی که قدرت یا پشتیبانی کمتری برای قیمت بالاتر جدید وجود دارد، میتوان انتظار برگشت را داشت.
یک واگرایی صعودی نشان دهنده فشار قیمت رو به بالا و یک واگرایی نزولی نشان دهنده فشار قیمت نزولی است.
تحلیل فنی بر این فرض استوار است که قیمتهای اوراق بهادار (به عنوان مثال جفت ارز) در روند حرکت میکنند. علاوه بر این، روندها برای همیشه دوام ندارند. آنها در نهایت جهت را از یک روند به گرایش دیگر تغییر می دهند. به طور معمول، قیمت ها به طور تصادفی از کاهش سرعت، مکث و سپس معکوس حرکت می کنند. این تغییر در مراحل (روندها) زمانی رخ می دهد که معامله گران یا سرمایه گذاران انتظارات جدیدی را شکل می دهند و با انجام این کار، خطوط عرضه/تقاضای اوراق بهادار (صندوق یا جفت ارز) را تغییر می دهند.
این تغییر انتظارات معاملهگران/سرمایهگذار اغلب باعث ظهور الگوهای قیمتی میشود.
الگوهای قیمت میتوانند برای چند روز تا چند ماه و گاهی چندین سال دوام داشته باشند.
الگوهای اقدام قیمت
برای درک عملکرد قیمت، باید بدانید که امنیت یا بازار در گذشته چگونه رفتار میکرده است. این امر با مشاهده آنچه در حال اتفاق می افتد و سپس بر اساس رفتار بازار گذشته و حال دنبال می شود. پیش بینی کنید که بازار در مرحله بعدی به کجا خواهد رفت.
یک تحلیلگر فنی یا یک معاملهگر سعی میکند بر اساس الگوهای قیمتی مکرر گذشته که زمانی شکل گرفتهاند، تصمیم یا پیشنهاد معاملاتی اتخاذ کند، آنها پیشبینی میکنند که امنیت یا بازار به چه سمتی حرکت میکند.
ابزارهای رایج برای یافتن الگوهای قیمت عبارتند از –
از آنجایی که الگوهای قیمت استراتژی فنی هستند، تحلیل بنیادی را نادیده می گیریم – عامل اساسی که بازار را به حرکت در می آورد. با این وجود، اگر با تجارت FX سر و کار داریم، این بنیادی تأثیر زیادی به ویژه بر اعلانهای اخبار اقتصادی مهم مانند تصمیمات نرخ بهره بانک مرکزی، دادههای حقوق و دستمزد غیرکشاورزی، جلسه FOMC و غیره دارد.
انواع الگو
انواع الگوها به دو دسته عمده تقسیم می شوند –
الگوی ادامه
الگوی معکوس
الگوهای ادامه
الگوهای ادامه برای یافتن فرصت هایی برای معامله گران یا تحلیلگر فنی برای ادامه روند استفاده می شود.
معمولاً پس از افزایش شدید قیمت، خریداران معمولاً تمام پوزیشنهای خرید خود را میبندند، قبل از شروع مجدد خرید، کمی مکث میکنند تا «نفس» بگیرند. به همین ترتیب، پس از کاهش شدید قیمت ها، فروشندگان قبل از ادامه فروش مجدد، مکث کرده و از موقعیت کوتاه خود خارج می شوند. در طی توقف پس از یک رالی یا فروش شدید، قیمتها تثبیت میشوند و در نهایت الگوهای خاصی را تشکیل میدهند.
گفته می شود که الگوهای ادامه پس از شروع قیمت ها کامل می شوند و در جهت روند غالب خود (روند صعودی یا نزولی) ادامه می یابند.
متداول ترین الگوهای ادامه عبارتند از –
پرچمها
قلمها
مثلثها
گوهها
مستطیلها
الگوهای معکوس
مرحله انتقالی را نشان میدهد که به نقطه عطف بین بازار یا امنیت روند صعودی یا نزولی اشاره میکند.
ما میتوانیم این را نقطهای در نظر بگیریم که در یک روند نزولی یک بازار یا اوراق بهادار، خریداران بیشتری ارزشی را جذاب مییابند (در سرمایهگذاری یا معامله، ممکن است خریداران متوجه شوند که اصول بنیادی آنقدر ضعیف نیستند و ارزش فعلی آن برای خرید خوب است. ) و از فروشندگان بیشتر است. در پایان روند صعودی بازار یا امنیت، روند معکوس رخ می دهد (فروشندگان بر خریداران برتری دارند).
مهمترین الگوهای معکوس عبارتند از –
سر و amp; شانه ها & سر و شانه معکوس
پایین گرد
بالا و پایین دوتایی
بالا و پایین سه تایی
میخ (V)
ساخت قوانین الگوی قیمت
یک شرکتکننده در بازار که میداند چگونه از الگوی عمل قیمت به درستی استفاده کند، اغلب میتواند عملکرد و نحوه نگاهش به نمودارها را به میزان قابل توجهی افزایش دهد.
هنگام ساختن الگوهای قیمت از این قوانین پیروی کنید –
بالا و پایین
تحلیل صحیح نقاط بالا و پایین یک اوراق بهادار یا بازار اطلاعاتی در مورد قدرت روند، جهت روند ارائه میکند و حتی میتواند پیشاپیش به پایان روندها و معکوس شدن قیمت معامله اشاره کند. این نقاط بالا و پایین همچنین پایه و اساس نظریه داو را می سازد، که برای دهه ها وجود داشته است و یک اصل است که معمولاً توسط تحلیلگران فنی انجام می شود.
روندهای صعودی – اوج های بالاتر و پایینی های بالاتر
اگر اوج و پایینها افزایش پیدا کنند، یک اوراق بهادار (سهام/ ارز) در روند صعودی قرار دارد. اوج های فزاینده نشان می دهد که خریداران بیشتری برای بالا بردن قیمت وجود دارد و افزایش قیمت ها نشان می دهد که در طول اصلاح امنیتی، فروشندگان در هر اصلاح موقعیت خود را از دست می دهند.
تغییر روند
هرگاه میبینیم که قیمت بازار یا اوراق بهادار نمیتواند یک بالا (روند صعودی قبلی) یا پایین جدید (روند نزولی قبلی) ایجاد کند، میتواند به عنوان یک سیگنال هشدار اولیه مبنی بر قریبالوقوع بودن تغییر جهت (روند در حال شکستن) باشد.
قدرت روند: طول و شیب امواج روند
قدرت یک روند با امواج روندی که بین اوج و پایین ایجاد می کند تعیین می شود. طول/اندازه و شیب آن امواج روند منفرد، قدرت یک روند را تعیین می کند.
برای درک این موضوع، نمودار زیر را در نظر بگیرید –
در نمودار بالا می بینیم که روند اصلی (خط روند 1) روند صعودی با تثبیت و اصلاحات زیاد است (خط روند جزئی – 2، 3، 4، 5، 6). با این حال، درست قبل از اینکه علامت معکوس روند (روند نزولی) را نشان دهد، اصلاح نهایی از نظر اندازه و مدت (زمان) بسیار بزرگتر است، که نشان دهنده تغییر در سناریوی تقاضا-عرضه است.
در تحلیل تکنیکال، حمایت و مقاومت نشان دهنده نقطه حساسی است که در آن نیروهای عرضه و تقاضا به هم می رسند. سایر نکات کلیدی TA، مانند الگوهای قیمت، بر اساس نقاط حمایت و مقاومت هستند.
خط پشتیبانی به سطحی اشاره دارد که فراتر از آن قیمت سهام (یا جفت ارز) خریداران پیدا می کند و شانس آن (امنیت) کاهش نمی یابد. بنابراین، نشاندهنده سطح قیمتی است که در آن مقدار کافی تقاضا وجود دارد.
به طور مشابه، یک خط مقاومت به سطحی اشاره دارد که فراتر از آن قیمت سهام (یا جفت ارز) فروشندگانی پیدا می کند و شانس آن (اوراق) افزایش نمی یابد. این نقطه قیمتی را نشان می دهد که در آن مقدار عرضه کافی برای توقف و احتمالاً برای مدتی تغییر روند صعودی وجود دارد.
انواع روندها
در بازار فارکس، روندها نشان دهنده میانگین نرخ تغییر قیمت در طول زمان است. روندها در همه بازارها (Equity، FX یا کالا) و در تمام بازه های زمانی (دقیقه تا چند سال) وجود دارد. روند یکی از مهمترین جنبه هایی است که معامله گران باید آن را درک کنند. معامله گران باید تحلیل کنند که بازار یا اوراق بهادار (سهام، جفت ارز) به کدام سمت حرکت می کند و باید بر اساس آن موضع بگیرند.
در زیر انواع مختلف روندها در بازار فارکس وجود دارد –
روندهای جانبی (محدوده محدوده)
روند صعودی (پایین ترین سطح)
روند نزولی (بالاهای پایین تر)
روندهای جانبی
روندهای جانبی نشان می دهد که حرکت ارز بین سطوح حمایت و مقاومت محدود است. معمولاً زمانی اتفاق میافتد که بازار حس جهتگیری نداشته باشد و بیشتر اوقات فقط در این محدوده تثبیت میشود.
برای تشخیص اینکه آیا این روند یک روند جانبی است، معامله گران اغلب خطوط افقی را با بالا و پایین های قیمت ترسیم می کنند که سپس سطوح مقاومت و حمایت را تشکیل می دهند. واضح است که فعالان بازار مطمئن نیستند که بازار به کدام سمت حرکت خواهد کرد و نرخ تغییر قیمت اندک یا بدون تغییر قیمت خواهد بود.
روند صعودی
یک روند صعودی نشان می دهد که بازار در جهت صعودی حرکت می کند و بازاری صعودی ایجاد می کند. این نشاندهنده افزایش قیمتها اغلب با دورههای میانی تثبیت یا حرکت (حرکت نزولی کوچک) در برابر روند اصلی (غلظ) است.
روند صعودی ادامه می یابد تا زمانی که در نمودارها مقداری تفکیک ایجاد شود (پایین آمدن به زیر برخی از مناطق اصلی پشتیبانی). اگر روند بازار صعودی است، باید در گرفتن موقعیت کوتاه (در برابر روند کلی بازار) در برخی اصلاحات جزئی در بازار محتاط باشیم.
روش دیگری برای تعیین روند صعودی قیمت بازار یا ارز در زیر نشان داده شده است –
بالاتر از امواج اولیه، جفت ارز (USD/INR) را در جهت روند گسترده تر (حرکت به سمت بالا) حرکت می دهند، و امواج ثانویه به عنوان فازهای اصلاحی (اصلاح جزئی در واحد پول، رو به پایین) امواج اولیه (به سمت بالا) عمل می کنند. .
روند نزولی
یک روند نزولی در بازار فارکس با کاهش قیمت در جفت ارز (USD/INR)، با نوسان اندک به سمت بالا برای یک دوره تثبیت در برابر روند غالب (روند نزولی) مشخص میشود. برخلاف روند صعودی، روند نزولی منجر به نرخ منفی تغییر قیمت در طول زمان می شود. در نمودار، حرکات قیمت که نشان دهنده یک روند نزولی است، دنباله ای از قله های پایین تر و پایین ترین سطح ها را تشکیل می دهد.
از آنجایی که ارز همیشه به صورت جفتی معامله می شود، روند نزولی در بازار فارکس مانند سایر بازارهای مالی تحت تأثیر قرار نمی گیرد. در صورت روند نزولی یک جفت ارز (USD/INR)، کاهش قیمت USD جای خود را به افزایش قیمت INR می دهد. این بدان معناست که چیزی همیشه در حال افزایش است، حتی در زمانهای روند نزولی مالی یا اقتصادی.
روش دیگری برای نگاه کردن به شکل روند نزولی به صورت موج اولیه (روند اصلی) و ثانویه (اصلاح جزئی) است، همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است.
درصد مجدد
یک اصلاح یک موج ثانویه (معکوس موقت) در جهت ارزی است که خلاف موج اولیه (روند اصلی) است.
مانند همه بازارهای مالی دیگر، بازار ارز نیز مستقیماً به سمت بالا یا پایین حرکت نمی کند، حتی در بازار پر روند (بازار روند صعودی یا نزولی). معاملهگران در جستجوی هدف قیمت، بهشدت چند درصد اصلاحات را تماشا میکنند.
میزان عقبنشینی قیمتها پس از بالاتر به بالا (یا بالاتر به پایین) را میتوان با استفاده از تکنیکی به نام «درصد اصلاح» اندازهگیری کرد. این درصد درصدی را که قیمتها “بازگشت” شده است، اندازهگیری میکند.
به عنوان مثال، اگر قیمت سهام از پایین ترین سطح یک ساله INR 50 به بالاترین قیمت اخیر 100 حرکت کند و سپس به 75 INR برگردد، این حرکت رو به عقب قیمت ها از 100 INR به 75 INR (25 INR) 50 کاهش یافته است. ٪ از حرکت قبلی از 50 INR به 100 INR (100٪ سفر به سمت بالا).
اصلاح درصد برای تحلیلگران فنی استراتژیک است زیرا بر این اساس آنها سطوح قیمتی را تعیین می کنند که در آن قیمت ها معکوس می شوند و پس از آن به سمت بالا ادامه می یابند. در طول هر بازار قوی گاو نر یا خرس، قیمت ها اغلب از 33٪ به 66٪ از حرکت اصلی کاهش می یابد. افزایش بیش از 66٪ تقریباً به معنای پایان بازار صعودی است.
خط روند
اصل اساسی تحلیل تکنیکال این است که میتوانیم روندهای آتی و تا حدودی مدت آن روند (بالا یا نزولی) را شناسایی کنیم. در طول یک بازار صعودی، ما یک سری از اوج ها (موج های صعودی یا اولیه) و کم های اصلاحی (موج نزولی یا ثانویه) و در یک بازار نزولی، نوسانات نزولی کمتر (موج اولیه) و اوج های اصلاحی (موج ثانویه) را می بینیم.
ترسیم صحیح خطوط روند، گسترش مشروع شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و ایجاد فرصتهایی برای باز کردن و بستن موقعیتها است.
خطوط روند در زاویه بالاتر یا پایین تر از قیمت ترسیم می شوند.
نمودار بالا خط روند را با روندهای نزولی و صعودی برای یک جفت ارز EUR/USD نشان می دهد. علاوه بر این، می توانیم موارد زیر را در نمودار −
انجام دهیم
سه نوسان اوج در روند نزولی
سه نوسان پایین در روند صعودی.
بنابراین، هنگام ترسیم خطوط روند در یک روند نزولی، آنها را بالاتر از قیمت و هنگام ترسیم خطوط روند در یک روند صعودی، آنها را به زیر قیمت می کشیم.
در طول یک روند نزولی، این نقطه اوج است و در روند صعودی، این نقطه پایین است که یک خط روند را تعیین می کند.
برای تأیید، حداقل به سه نوسان اوج یا سه نوسان پایین نیاز داریم تا یک خط روند در هر جهت (روند صعودی یا نزولی) ترسیم کنیم. هر چه تعداد دفعاتی که قیمت یک خط روند را لمس کند، قابل قبول تر است، زیرا معامله گران بیشتری از آن برای سطوح حمایت و مقاومت استفاده می کنند.
سطوح پشتیبانی و مقاومت در روند صعودی
به طور مشابه در یک روند نزولی، بازار اوراق بهادار (جفت ارز یا دارایی) به پایینترین حد خود میرسد و در نتیجه به زیر سطوح پشتیبانی چندگانه میرود. اگر امنیت/بازار روند نزولی داشته باشد و به پایینترین حد خود برسد، یافتن سطوح پشتیبانی دقیق ممکن نیست (تنها راه رفتن با سطوح اصلاحی است.)
نمودارها ابزار اصلی تحلیل تکنیکال هستند. در تحلیل تکنیکال، ما از نمودارها برای ترسیم دنباله ای از قیمت ها (حرکات قیمت) یک دارایی در مدت زمان معین استفاده می کنیم. این یک روش گرافیکی برای نشان دادن نحوه عملکرد قیمت سهام در گذشته است.
دوره نمایش حرکت قیمت یک دارایی (مثلاً ارز) از دقیقه (30 دقیقه)، ساعت، روز، هفته، ماه یا چندین سال متفاوت است. دارای یک محور x (محور افقی) و یک محور y (محور عمودی) است. در نمودار، محور عمودی (محور y) نشان دهنده قیمت و محور افقی (محور x) نشان دهنده زمان است. بنابراین، با ترسیم یک قیمت جفت ارز در یک بازه زمانی (فریم زمانی)، به نمایش تصویری از تاریخچه معاملات هر دارایی (سهام، کالا یا FX) ختم میشویم.
یک نمودار همچنین می تواند تاریخچه حجم معاملات یک دارایی را نشان دهد. میتواند تعداد سهامی را که در یک دوره معین تغییر میکنند (در صورت وجود سهام) نشان دهد.
انواع نمودارها
نمودارهای قیمت دارایی (سهام، جفت ارز، کالا، و غیره) انواع مختلفی دارند. این انتخاب معامله گران یا سرمایه گذاران است که یک نوع را بر دیگری انتخاب کنند. این تصمیم ممکن است بر اساس −
باشد
آشنایی و راحتی
سهولت استفاده
هدف اساسی
نمودار خطی
نمودارهای خطی با اتصال قیمت بسته شدن یک سهم یا بازار خاص در یک دوره معین شکل میگیرند. به این معنی که اگر بخواهیم یک نمودار خطی از یک جفت ارز خاص (USD/INR) را در یک بازه زمانی 30 دقیقه ترسیم کنیم، میتوانیم نمودار خطی را با قرار دادن یک خط مستقیم بین قیمتهای قبل از 30 دقیقه و قیمت فعلی پس از 30 دقیقه ترسیم کنیم. . نمودارها یک تصویر بصری واضح از روند یک ارز خاص (یا قیمت سهام) یا حرکت بازار (شاخص) ارائه می دهند. این یک ابزار تحلیلی بسیار ارزشمند برای تحلیلگران فنی، معامله گران و همچنین سرمایه گذاران است.
نمودارهای خطی بیشتر زمانی استفاده می شوند که دو یا چند روند باید با هم مقایسه شوند. به عنوان مثال، مقایسه قیمت های بسته شدن دو شرکت دیگر (همان صرافی فهرست شده و از همان دامنه) یا برای یک جفت ارز (USD/INR) در مقایسه با همه جفت ارزهای فهرست شده دیگر در منطقه (مثلاً آسیا).
نمودار خطی اطلاعات قیمت را با یک خط مستقیم (یا خطوط) که مقادیر داده ها (قیمت یا حجم) را به هم متصل می کند، نشان می دهد.
در زیر نمودار خطی USDINR بازه زمانی 1 ساله است.
نمودار میله ای
نمودار میله ای یک نوع نمودار است که معمولاً توسط تحلیلگران فنی استفاده می شود. این نمودار میله ای نامیده می شود زیرا محدوده هر روز با یک میله عمودی نشان داده می شود.
اگرچه نمودارهای میله ای روزانه بیشتر شناخته شده اند، نمودارهای میله ای را می توان برای هر دوره ای ایجاد کرد – برای مثال هفتگی، ماهانه و سالانه. یک نوار قیمت بالا را برای دوره در بالا و پایین ترین قیمت را در پایین نوار نشان می دهد. خطوط در دو طرف نوار عمودی برای علامت گذاری قیمت های باز و بسته شدن یک دارایی (سهام، جفت ارز) است. یک تیک کوچک در سمت چپ نوار، قیمت افتتاحیه و یک تیک در سمت راست نوار، قیمت بسته شدن را نشان میدهد.
بسیاری از معاملهگران با نمودارهای میلهای کار میکنند که در طی چند دقیقه در طول معاملات یک روز ایجاد شدهاند.
در زیر نمودار نواری 5 روزه USDINR در فاصله زمانی 5 دقیقه آمده است.
نمودار میله ای USDINR با فاصله 1 روزه، نمودار 1 ماهه USDINR به این صورت نشان داده می شود –
نمودار یک ماهه نمودار شمعدانی نمودار کندل استیک در میان جامعه معامله گران بسیار محبوب است. این نمودار بینش بصری روانشناسی بازار را ارائه می دهد. یک کندل قیمت باز، بالا، پایین و بسته شدن یک اوراق بهادار را بسیار شبیه به نمودار میله ای امروزی نشان می دهد، اما به گونه ای که رابطه بین قیمت های باز و بسته شدن را کاهش می دهد. هر کندل نشان دهنده یک بازه زمانی (به عنوان مثال، روز) از داده ها است. شکل زیر عناصر مختلف یک شمع را نشان می دهد.
عناصر یک شمع
یک نمودار کندل استیک را می توان با استفاده از داده های قیمت های بالا، باز، پایین و بسته برای هر دوره زمانی که می خواهید نمایش دهید ایجاد کرد. قسمت میانی (قسمت پر) شمعدان “بدن” (“بدن واقعی”) نامیده می شود. خطوط نازک طولانی در بالا و پایین بدن نشان دهنده محدوده بالا/پایین است و “سایه” نامیده می شود (گاهی اوقات “فتیله” و “دم” نامیده می شود).
بدنه کندل نشان دهنده قیمت باز و بسته شدن اوراق بهادار (سهام یا جفت ارز) سهام است.
تصویر زیر نمودار کندل استیک USDINR (3 ماه) را در بازه زمانی 1 روزه نشان میدهد. رنگ شمعدان نشان دهنده بسته شدن بالاتر در سبز در حالی که بسته شدن پایین تر در قرمز برای روز است.
شمع های قرمز در شکل بالا روزهای بسته شدن USDINR را نسبت به روز قبل نشان می دهند. در مقابل، شمع های سبز نشان دهنده روزهایی است که USDINR بالاتر از روز قبل بسته شد.
معاملهگران و سرمایهگذاران حرفهای گاهی اوقات استفاده از نمودار شمعی را ترجیح میدهند زیرا الگوهایی در کندلها وجود دارد که میتوانند عملی باشند. با این حال، نمودارهای شمعدانی برای شناسایی الگوها زمان و مهارت می طلبد.
الگوی نموداری که هنگام معامله باید استفاده شود چیست؟
معاملهگران حرفهای سعی میکنند امنیت یکسانی را در انواع مختلف نمودار بررسی کنند. ممکن است یک نوع نمودار را پیدا کنید که برای شما مناسب باشد. هنگامی که تصمیم گرفتیم از چه نوع نموداری پیروی کنیم، گام بعدی این است که به دنبال الگوهای تاریخی مانند روندها، حمایت و مقاومت و سایر الگوهای عملی باشیم.
هر گونه اخبار و اطلاعات در رابطه با اقتصاد کشور می تواند تأثیر مستقیمی بر مسیر حرکت ارز کشور داشته باشد. همانطور که رویدادهای جاری و اخبار مالی چگونه بر قیمت سهام تأثیر می گذارد.
چندین عامل در ایجاد قدرت یا ضعف بلندمدت ارزهای اصلی مفید هستند و تأثیر مستقیمی بر شما به عنوان معاملهگر فارکس خواهند داشت.
رشد اقتصادی و چشم انداز
کشورهایی با رشد اقتصادی قوی مطمئناً سرمایهگذاران خارجی و در نتیجه ارزش ارز قوی را جذب خواهند کرد. اگر رشد اقتصادی و چشم انداز مثبت باشد، نشان دهنده پایین بودن نرخ بیکاری است که به نوبه خود به معنای افزایش دستمزد مردم است. دستمزد بالاتر به این معنی است که مردم قدرت خرج بیشتری دارند که به نوبه خود نشان دهنده مصرف بیشتر کالاها و خدمات است. این امر موجب رشد اقتصادی کشور و افزایش قیمت ارز می شود.
برعکس، اگر رشد اقتصادی و چشم انداز یک کشور ضعیف باشد، نشان دهنده بالا بودن نرخ بیکاری است. این نشان می دهد که مصرف کنندگان قدرت مصرف ندارند. راه اندازی کسب و کار زیادی وجود ندارد. دولت (بانک مرکزی) تنها نهادی است که هزینه می کند. این منجر به کاهش قیمت ارز می شود.
بنابراین، چشم انداز مثبت و منفی اقتصادی تأثیر مستقیمی بر بازارهای ارز خواهد داشت.
جریان سرمایه
همگی به لطف جهانیسازی و پیشرفتهای فناوری که به نوعی بالهایی را برای شرکتکنندگان در بازار فراهم کرده است تا تقریباً در هر نقطه از جهان سرمایهگذاری کنند یا هزینه کنند.
جریانهای سرمایه به معنای مقدار سرمایه یا پولی است که به دلیل سرمایهگذاری از طریق خرید یا فروش، در داخل یا خارج از یک کشور یا اقتصاد جریان دارد.
با بررسی تراز جریان سرمایه که می تواند مثبت یا منفی باشد، می توانیم بررسی کنیم که چه تعداد سرمایه گذار خارجی در کشور ما سرمایه گذاری کرده اند.
وقتی کشوری تراز جریان سرمایه مثبت دارد، نشان میدهد که افراد بیشتری در کشور سرمایهگذاری کردهاند تا سرمایهگذاریهایی که خارج از کشور هستند. در حالی که تراز منفی جریان سرمایه نشان می دهد که سرمایه گذاری هایی که از کشور خارج می شوند بسیار بیشتر از سرمایه گذاری در حال ورود است.
جریان سرمایه بیشتر به این معنی است که خریداران خارجی بیشتری سرمایه گذاری کرده اند، که به نوبه خود قیمت ارز را افزایش می دهد (زیرا سرمایه گذاران می خواهند ارز شما را بخرند و ارز خود را بفروشند).
نمونهای از جفت ارز USDINR را در نظر بگیرید – اگر در یک ماه خاص، جریان سرمایه بسیار زیاد باشد، مستقیماً نشان میدهد که خریداران خارجی بیشتری مشتاق سرمایهگذاری در کشور ما هستند. برای این، آنها به ارز محلی نیاز دارند. بنابراین تقاضای INR افزایش می یابد و عرضه ارز خارجی (دلار یا یورو) افزایش می یابد. کاهش قیمت USDINR بستگی به میزان موجودی کل سرمایه دارد.
به زبان ساده، اگر عرضه برای یک ارز زیاد باشد (فروشندگان بیشتر هستند) (یا تقاضا ضعیف باشد)، ارزش پول کاهش می یابد (خریدار کمتر است).
سرمایه گذار خارجی از سرمایه گذاری در کشوری با –
خوشحال است
نرخ بهره بالا
رشد اقتصادی قوی
یک بازار مالی رو به رشد
جریان های تجاری و تراز تجاری
صادرات و واردات کالا از یک کشور به کشور دیگر یک فرآیند مستمر است. کشورهای صادرکننده ای هستند که کالاهای خود را به کشورهای دیگر (کشورهای واردکننده) که مشتاق خرید کالا هستند می فروشند. به طور همزمان، کشور صادرکننده زمانی به کشور واردکننده تبدیل می شود که به نوبه خود چیزی از کشور دیگری خریداری کند.
خرید و فروش کالا با مبادله ارز همراه است که به نوبه خود جریان ارز را بسته به میزان صادرات (ارزش) و واردات (ارزش) تغییر میدهد.
تراز تجاری معیاری برای محاسبه نسبت صادرات به واردات برای یک اقتصاد معین است.
اگر صورتحسابهای صادراتی یک کشور از قبوض واردات ما بیشتر باشد، مازاد تجاری داریم و تراز تجاری مثبت است.
تراز تجاری مثبت (مازاد تجاری) با احتمال افزایش قیمت ارز در مقایسه با سایر ارزها همراه است.
پولهای کشورهای دارای مازاد تجاری تقاضای بیشتری دارند و نسبت به ارزهای دارای تقاضای کمتر (ارزهای کشورهای دارای کسری تجاری) بیشتر مورد تقاضا هستند.
محیط سیاسی اجتماعی یک کشور
سرمایهگذاران خارجی ترجیح میدهند در کشورهایی سرمایهگذاری کنند که در آن دولت با ثبات است و قوانین پایدار برای تجارت دارند. بی ثباتی در دولت فعلی یا تغییرات عمده در مدیریت فعلی می تواند تأثیر مستقیمی بر فضای کسب و کار داشته باشد که به نوبه خود می تواند بر اقتصاد کشور تأثیر بگذارد. هر گونه تأثیر مثبت یا منفی بر اقتصاد به طور مستقیم بر نرخ ارز تأثیر می گذارد.